از ایده تا ثروت
اهمیت توانایی ایده پردازی در چیست؟
روزانه و به طور معمول با موقعیت های مختلفی روبه رو می شویم که می توانیم با توجه به قدرت ایده پردازی و خلاقیت با کمترین وقت و انرژِی از راه حل های مختلف از آن موقعیت ها حداکثر بهره وری را داشته باشیم ولی از آنجا که قدرت ایده پردازی در اکثر ما ضعیف است و مغز انسان به صورتی برنامه ریزی شده است که در مواجه با مسئله ای نزدیک ترین راه حلی که به ذهن میرسد (که این راه حل با توجه به قدرت هر ذهن در قدرت ایده پردازی متفاوت است) را به ما معرفی کند و ما نیز به محض رسیدن به اولین راه حل به آن اکتفا می کنیم با اینکه به احتمال خیلی زیاد آن راه حل بهترین راه حل نیست.
اهمیت قدرت ایده پردازی در زمینه کسب و کار و تجارت اهمیت دوچندانی پیدا می کند چه در زمانی که ما به دنبال یک ایده برای شروع یک تجارت ثروت ساز هستیم و چه زمانی که یک تجارت را انتخاب می کنیم و یا تجارتی را شروع کرده ایم با قدرت ایده پردازی و رسیدن به ایده های متفاوت گوی سبقت را می توانیم از رقبا برباییم و باعث برتری در تجارت خود شویم.
چرا در ایده پردازی ضعیف هستیم؟
همه انسانها خلاق و با قدرت خلاقیت به دنیا می آیند فقط سبک خلاقیت ذهن ها تا حدودی با همدیگر متفاوت است .
از آنجا که قدرت ایده پردازی و خلاقیت تا حدود زیادی اکتسابی است پس نمی توان ضعف در عدم توانایی ایده پردازی را به حساب ژنتیک گذاشت .
از آنجایی که در زمان پرورش و در کودکی به دلایل فرهنگی و شیوه تربیتی و نقص نظام آموزشی در مدارس،اکثر بچه ها با نوعی خود سانسوری فکری پرورش یافته اند،به طوری که هر حرف، پیشنهاد و ایده ای را قبل از به زبان آوردن کاملا تجزیه تحلیل می کنند که مبادا مورد تمسخر ، سرزنش و تنبیه واقع شوند و قالبا خود سانسوری در وجود آنها نهادینه شده است .
در این میان جوانانی که به سن کار و تجارت می رسند، به طور جدی با مشکلاتی که به علت عدم قدرت ایده پردازی مخصوصا در زمینه کسب و کار و تجارت است دست به گریبان می شوند.
ولی خوشبختانه با توجه به این موضوع که قدرت ایده پردازی را می توان با تمرینات و روش هایی قوی کرد و یاد گرفت روش های مختلفی در این موضوع مد نظر است که در ادامه مطلب به قسمتی از آن اشاره می کنیم.
شناخت ایدهها
شناختن ایدهها به این نحو صورت میگیرد که شخص ایده پرداز باید دقیقا بداند ایدهای که به آن فکر کرده است چه کاربردی دارد و کجا میتوان از آن به بهترین نحو ممکن استفاده کرد.
تفکیک کردن ایدهها
تفکیک ایدهها به این معنی میباشد که ایدههای بزرگ و کوچک و حتی آنهایی که پس از تحقیق متوجه میشوید وجود دارند را بررسی کنید و برای آنها برنامهای داشته باشید. اگر تصور شما این است که ایده باید بزرگ باشد و تبدیل آنها مثل افراد موفق همچون بیل گیتس یا استیو جابز باشد اشتباه است. حتی کوچکترین ایدهها ها نیز با اجرای دقیق و درست شما را به ثروت میرساند.
دلیل استقبال مردم
شناسایی ایده در این لحظه بسیار کاربردی میباشد. زمانی که به بررسی بپردازید متوجه خواهید شد مردم تا چه حد نیازمند ایدهی شما بودهاند. بهخصوص اگر خروجی آن ایده محصولی باشد که با استفاده از آن مردم زمان کمتری را سپری کنند. مثل نرم افزارهای مسیریابی که روز بهروز بین مردم محبوبتر میشود. اگر ایدهی شما پس از بررسی که انجام دادید با استقبال اولیه کمی مواجه شد نباید آنرا حذف کنید بلکه باید بهدنبال راه حلی باشید تا بتوانید آنرا توسعه دهید و به موفقیت برسانید.
شناسایی بازار هدف
برای شناسایی بازار هدف شما به چند عامل نیازمند هستید. اینکه بدانید:شناسایی دقیق بازار هدف یکی از عوامل مهم فروش محصولات میباشد.
مخاطبین چه کسانی هستند
باید این تحقیق را انجام دهید که مخاطبین شما چه کسانی هستند و این مخاطبین چه مقدار حاضر هستند برای خرید محصول شما هزینه پرداخت کنند.
رقابت در بازار هدف
اگر در بازار هدف محصول مشابهای وجود دارد چطور میتوان با کمی متفاوت بودن به نحوی که به نفع مشتری باشد عمل کرد.
تبدیل ایده به محصول و ثروت کار سادهای نیست و نخواهد بود. خصوصا اگر یک فرد عادی که تاکنون ایدهای را تبدیل به محصول نکرده باشد. ممکن است در این مسیر حتی با اینکه ایدهی شما خیلی ناب و خاص است شکست بخورید که نیازمند روحیه قوی میباشد.
مهمترین نکته در مورد یک ایده ثروت ساز چیست ؟
مهمترین نکته در مورد ثروت ساز شدن ایده این است که یک ایده با اجرای درست آن ایده موفق می شود حالا گاهی یک ایده آنقدر ساده است که اصلا فکرش را هم نمی کنیم که بتواند ثروت ساز باشد اما فردی می آید و این ایده را ثروت ساز می کند.بیایید با یک مثال ساده شروع کنیم اگر دقت کنیم در محله همه ما سوپر مارکت های متعددی وجود دارد که همه سوپر مارکت هستند اما یکی از آنها از بقیه شلوغ تر و پر فروش تر است! چرا؟ آیا مگر ایده همه این سوپر مارکت ها یکسان نیست ؟ همه می خواهند خدمات تامین نیاز های خانه را به محله ارائه دهند اما یکی از این سوپر مارکت ها از دیگران موفق تر است.دلیل این است که ایده می تواند اهمیتی نداشته باشد و مهم درست اجرا کردن یک ایده است. مثلا سوپر مارکت پرفروش تر محصولات را زیباتر در قفسه ها چیده است ، با اخلاق گرم تری با مشتریان رفتار می کند و فروشگاه مرتب تری دارد و همین موضوع های ساده باعث شده فروش بیشتری داشته باشد و پولساز تر باشد.پس بهتر است بیشتر به جای ایده به اجرای ایده ثروت ساز فکر کنیم.
چطور ایده ثروت ساز مخصوص خودمان را پیدا کنم ؟
پس همانطور که گفتیم ایده ثروت ساز به واسطه ایده اش ثروت ساز نشده است بلکه اجرا ایده مهم است،خیلی ها به اشتباه فکر می کنند ایده ثروت ساز باید یک ایده خاص باشد اما واقعیت این است که هر ایده یک اجرای خاص می خواهد تا تبدیل به یک ایده ثروت ساز شود،ساده ترین ایده ها با یک اجرا خاص ثروت ساز می شوند و خاص ترین ایده ها با یک اجرا بد شکست می خورند.
چگونه ایده هایمان را عملی کنیم؟
اول: همهی خروجیهای ذهنمان نمیتوانند ایده باشند.
صرف اینکه تنها خودمان خروجیهای ذهنمان را ایده بدانیم قطعا درست نیست. یک خروجی زمانی ایده نام میگیرد که طرحی برای بهبود وضعیت در یک حوزه باشد. حتی اگر در آن حوزه ایدهای مانند ایده شما شروع شده و به سرانجام نرسیده باشد. در اینصورت راهکار شما متناسب با شرایط و تجزیه و تحلیل وضع موجود، باید بگونهای اتفاق بیافتد که در انتها بتوان آن ایده را عملی کرد.
دوم: ایده یکتا نیست.
همزمان ممکن است چندین نفر ایده شما را در ذهن خود داشته باشند. این به معنی یکتا نبودن ایده است. هرکدام که بستر مناسب را برای عملی کردن آن آماده کرد میتواند ایده را عملی کند. پس باید برای به سرانجام رساندن ایدههای خود تلاش کنید.
سوم: چرخ را از ابتدا اختراع نکنیم.
اگر در یک حوزه مشکل کوچکی وجود داشته باشد؛ تنها کافیست برای رفع آن، مشکل را بیان کنیم.
چهارم: افراد متخصص در آن حوزه را به عنوان گروه مشورتی خود انتخاب کنیم.
هر فردی که در حوزهی تخصصی خود فعالیت میکند میتواند بهترین گزینه برای مشورت باشد. زیرا آن فرد میتواند در شناخت زوایای پنهان و جزئیات بسیار کمک کننده باشد. مشاوران خبره نقش اصلی را در سرانجام رسیدن یک ایده ایفا میکنند. بدین صورت یک دید کلی و خارج از گود به مسئله نخواهیم داشت.
یکی از مهمترین نکاتی که بسیاری از ما به فراموشی میسپاریم، تجزیه و تحلیل درست از محیط اطرافمان پس از نهایی شدن ایدههایمان است. موارد بسیاری در به سرانجام رسیدن یک ایده و یا شکست آن وجود دارد. مانند: زمانشناسی، هزینهکرد، تیم حرفهای، مشورت درست و غیره. اگر در هرکدام از این موارد سهل انگاری شود به معنای شکست در اجرای ایده خواهد بود. این در حالیست که اگر شناخت مناسبی از پیرامون خود داشته باشیم هریک از موارد بالا سکوی پرشی برای اجرایی شدن ایدههایمان میگردد.
پنجم: همه چیز پول نیست.
شکی نیست که بیشتر افراد ایدههای خود را برای کسب درآمد بیشتر عملی میکنند. اما باید دانست که همه چیز پول نیست.بدانید که اگر ایده شما برمبنای پول شکل و برای حل یک مشکل یا ایجاد یک خدمت شکل نگرفته است؛ در دراز مدت باید با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم کنید.
ششم: انتخاب شریک فداکار
وجود شریکی که در تمام مشکلات پشت شما باشد بهترین اتفاقیست که میتواند در اجرای یک ایده بیافتد. یادمان باشد که همیشه بهترین دوست نمیتواند بهترین شریک باشد. اگر چنین فکر می کنید وقتش رسیده تا تجدیدنظر کنید.
هفتم: مدیری قاطع و انعطافپذیر باشیم.
اگر مدیریت ایده را خودتان برعهده گرفتید در عین قاطع بودن انعطاف پذیر هم باشید. شاید با خود بگویید چطور میشود هم قاطع بود و هم انعطاف پذیر؟
بسیار ساده است کافیست در هنگام گرفتن تصمیم های سخت و مهم از پیشنهادات گروه استفاده کرده و در زمان مناسب و بدون ترس آن را عملی کنید. قاطع بودن به معنی خودرای و خودخواه بودن نیست بلکه به معنی اعمال نظر گروهی در قالب یک دستور بدون ترس و استرس است.
هشتم: به خودمان ایمان داشته باشید.
نهم: شکست در ایده را نقطه شروع کار خود قرار دهیم
اگر ایده شما بکر بوده و موفق به عملی کردن آن نشدید در مرحله اول باید به آن امید داشته باشید. تجزیه و تحلیل کنید، مشورت کنید، راهکار خود را تغییر دهید و یا گروه بهتری بسازید تا بتوانید به بهترین نحو ممکن آن را اجرا کنید. شکست در انجام کاری بزرگ بهترین شروع برای شماست.
و در انتها باید این نکته را یادآوری کرد که بدون داشتن صبر هیچیک از این مراحل راهگشا نخواهند بود. پس تا میتوانید صبر خود را افزایش داده تا بتوانید در بدترین شرایط بهترین تصمیمات را بگیرید.
چگونه ایده بزرگ خود را به محصول تبدیل کنیم؟
۱-تا میتوانید بازخورد دریافت کنید، البته از افراد مناسب
(آیا مردم از ایده من استقبال میکنند؟) این احتمالا نخستین سوالی است که به ذهن شما خطور میکند. ببینید احساستان به شما چه میگوید. نخست آنکه محصول شما باید بتواند نیازی را برطرف کند، که تاکنون هیچ محصولی قادر به رفع آن نبوده است. اگر برای این سوال جوابی نیافتید، ایده جدیدی را امتحان کنید.
اگر فکر میکنید که ایده شما عملی است و از آن استقبال میشود، آن را با دیگران در میان بگذارید. از دایره دوستان و اقوام فراتر روید چرا که نزدیکان شما، برای آنکه شما را دلسرد نکنند به شما چنین جوابهایی میدهند: «ایده جالبی است. من با آن موافقم». چنین بازخوردهایی سازنده و بیطرفانه نیستند.
۲-دست به کار شوید
اگر رویایی در سر دارید، در راه رسیدن به آن قدم بردارید. جایی که جرأت هست، نبوغ و قدرت و جادو نیز هست. همین حالا دست به کار شوید». این نقل قولی از «استیون پرسفیلد» نویسنده مشهور آمریکایی است. او در کتابی تحت عنوان «کار را انجام دهید» به تفصیل به این موضوع پرداخته است که بزرگترین دشمن خلاقیت، مقاومت و تمایل به حفظ وضعیت موجود است.گام بعدی تبدیل ایده به محصول است.
ایده شما باید به قدری منحصر به فرد باشد که دیگران نتوانند ساده از کنارش بگذرند. هر چقدر فکر کردهاید کافی است، حالا باید دست به کار شوید و اگر لازم بود، از دیگران کمک بگیرید.
۳-از اولین مشتریان خود قدردانی ویژه کنید
اگر برای اجرای مرحله اول و دوم به اندازه کافی وقت و انرژی گذاشته باشید، حالا محصولی خواهید داشت که آماده معرفی به بازار است. صرف نظر از تاکتیکها و استراتژیهایی که برای معرفی محصول خود اتخاذ کردهاید، تلاش کنید تا ۱۰۰ مشتری اول خود را شاد و راضی نگه دارید. از آنها قدردانی کنید و غافلگیرشان کنید. در هفتههای اول معرفی محصول، اولین مشتریان شما باید اولویت اصلی شما باشند پس تا میتوانید روی آنها تمرکز کنید.
نظام تکامل ایده ها
هر ایده برای تکمیل شدن باید وارد یک چرخه شود که شامل چهار بخش است.
۱-بیان مسئله
به این معنا که اگر به مشکلی رسیدیم در پی یافتن راه حلی برای آن باشیم که در همین راستا موضوع “بوم ناب” مطرح میشود که چندین بخش را در خود جای داده است از جمله: مسئله، راه حل، سنجههای کلیدی، برتری مطلق، فعالیتهای کلیدی و منابع کلیدی، ارتباط با مشتری، شرکای کلیدی، جریان درآمد و ساختار هزینه است.که به اختصار به توضیح هرکدام میپردازیم:
در اولین گام مشکل موجود را بیان میکنید و برای آن یک راه حل ارائه میدهید که چگونه با کمترین هزینه مسئله را حل کنید.سپس از خود بپرسید از چه طریقی خدمت ارائه شده را عرضه کنم از طریق پیک،اینترنت،…. در سوال بعدی بگویید چه ارزشی خلق کنم؟که این راه حلی خواهد بود که ایده شما از آن نشأت گرفته است.در مراحل های بعدی باید سنجه های کلیدی را مدنظر داشته باشیم به این معنا که معیارهایی داشته باشیم تا موفقیت و شکست خود را با آن بررسی کنیم.در قدم دیگر به این فکر کنیم که چگونه با این ایده میتوان درآمد زایی کرد و چه ساختارهای هزینهای در این کسب و کار بهوجود میآید برای نمونه اجاره یک دفتر،هزینه تبلیغات و …
و در آخر برتری مطلق ایده خود را مورد بررسی قرار دهید؛ بدین صورت که ایده و طرح پیشنهادی تو چه فرقی با بقیه دارد که دیگران با وجود آن میتوانند امتیازی کسب کنند.این میتواند تیم گروهی که شما دارید باشد یا تجربیاتی که به دست آوردید به طور کلی مواردی که قابل خریدن نیست.
در آخر این مراحل اگر متوجه شدید که ایده پیشنهادی شما مناسب نیست پس از ساختمان ذهنی خود خارجش کنید در غیر این صورت مرحله دوم چرخه یعنی آزمایش راه حل را انجام دهید.
۲-آزمایش مسئله با مصاحبه
در این مرحله با مصاحبه کردن میتوانید گامی به جلو بردارید اما این عملیات به معنای فاش کردن تمامی جزییات ایده شما نباید باشد. مطرح کردن این بخش، اطلاعاتی در این زمینه باید به شما بدهد که چه کسانی از مخاطبان طرح پیشنهادی ما هستند و این افراد چه نیازهای دیگری از مشکلی که از سوی شما مطرح میشود دارند.
سعی کنیم با افرادی مصاحبه را انجام دهیم که ما را نمیشناسند زیرا این اشخاص بدون هیچ تعارفی نظر خود را اعمال میکنند. باید تأکید کرد که اولویت اول یک ایده پرداز مصاحبه با غریبهها است و اولویت نهایی به افرادی که با شما آشنا هستند اختصاص دهید.وی تأکید کرد: یک ایده پرداز قرار نیست برای همه محصول یا خدمتی تولید کند و مقصود نهایی فراگیری کل بازار نیست. برای قدم گذاشتن در راه صحیح باید یک جامعه هدف در نظر بگیرید و برای آن افراد برنامه ریزی کنید.
۳-نمونه آزمایشی
اگر مرحله قبلی را نیز صحیح پیمودیم باید قدم بعدی یعنی آزمایش راه حل و ارائه نمونه آزمایشی را پیش بگیریم. این مرحله متناسب با نیاز مردم باید آماده شده باشد و با گفتگو راه حل خود را برای مشکل مورد نظر مطرح کنید. با ارائه یک محصول یا خدمات اولیه از آنها نظر سنجی کنیم این مرحله به نام MVP( کمینه پذیرفتنی محصول) شناخته میشود.
۴-بررسی نمونه
در مرحله آخر تأیید صورت میگیرد.در صورتی که فرآیند این مراحل تکمیل شود و نمونههای اولیه مورد استقبال قرار بگیرد منجر به تأیید میشود. یک ایده پرداز باید به قدری این مراحل را تکرار کند تا بتواند تأیید نهایی را بدست بیاورد.
وی در آخر خاطر نشان کرد: بعنوان یک ایده پرداز در ابتدا باید بررسی کنید و سپس تولید را انجام دهید نه آنکه در شروع کار تولید کنید و سپس به دنبال مشتری باشید. یک ایده باید به تأیید برسد و سپس مراحل دیگر انجام میشود.
چگونه ایده هایمان را عملی کنیم؟
آدم های ایده پرداز و خلاق همواره یک دردسر بزرگ دارند. ما همگی ایده های جالبی در سر داریم اما اغلب آن ها رنگ واقعیت به خود نمی گیرند. چرا اغلب ایده ها و فکرها، عملیاتی نمی شوند؟
یک دلیلش می تواند این است که عادت های خلاقانه مان بر سر راه اجرایی شدن آن ایده ها قرار می گیرند.
اغلب، شور و اشتیاق ما برای فکر کردن و تولید ایده های جدید سر راه اجرای درست ایده های قبلی مان می شود و درنتیجه بسیاری از پروژه هایی را که شروع کرده ایم نیمه کاره رها می کنیم. چه این پروژه، راه اندازی یک وب سایت باشد، چه یک ایده تجاری و یا مثلا نوشتن یک رمان که زمانی طولانی آرزویش را در سرداشته ایم، بیشتر این پروژه ها دچار رکود می شوند و جز نامیدی چیزی حاصل نمی شود.